وقت غروب .......
گاه گاهی دل من میگیرد
بیشتر وقت غروب
آن زمانی که خدا نیز پر از تنهایی ست
و اذان در پیش است
من وضو خواهم ساخت
از خدا خواهم خواست:
که تو تنها نشوی
و دلت پر زخوشی های دمادم باشد...
سایت عاشقانه...
گاه گاهی دل من میگیرد
بیشتر وقت غروب
آن زمانی که خدا نیز پر از تنهایی ست
و اذان در پیش است
من وضو خواهم ساخت
از خدا خواهم خواست:
که تو تنها نشوی
و دلت پر زخوشی های دمادم باشد...
امشب تمام حوصله ام را
در یک کلام کوچک
از تو خلاصه کردم
یک بار بگویم ” دوستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم ”
ای کاش فقط
تنها همین یک بار
بیـــا در خـــیـــالــم
آرام بنشین ...
مــــی خــواهـــم
صــدای ِ نفس هــــایت را
بنویــــســـم ...
عادت ندارم درد دلم را ،
به همه کس بگويم ...
پس خاکش ميکنم زير چهره ي خنـدانم...
تا همه فکر کنند
نه دردي دارم و نه قلبي ...
ابــراز احســاســات زیــاد از حــد ،
احســاس بــعضی هــا را ،
بـــی حــس مــیکند … !
گوشی موبایلی که توی دست فشرده نشه
به خاطر تو بوسیده نشه
شب کنار بالش گذاشته نشه
چند بار نیمه های شب به خاطر پیام های احتمالی چک نشه
گوشی موبایل نیست که
صرفا همون گوشت کوب معروفه که به خاطر نداشتن ” تو “
باید روزی صد بار کوبیدش به دیوار !!!
سالهــــــــــا دویده ام
با قلبـــــــــی معلق و پایـــی در هــــوا
دیگــــر طــاقت رویاهــــایم
تمــــــــــام شده است
دلــــــــــم رسیدن می خواهــــــد . . .
چه کسی می گوید که من هیچ ندارم؟
من چیزهای باارزشی دارم!
حنجره ای برای بغض ...
چشمانی برای گریه
لبهایی برای سکوت
ریه هایی برای سیگار
دستهایی برای خالی ماندن
پاهایی برای نرفتن
شبهایی بی ستاره
پنجره ای به سوی کوچه بن بست..!!
حوصلـﮧ ام سر رفتـﮧ است !
کآش مـﮯشد . . .
بـﮧ جاﮮ دست روﮮ دست گذاشتـטּ
دست توﮮ دستت مـﮯگذاشتم !!!
حـــالا کـــه رفتـــه اے
دلـــم بـــراے تــو
بیـــشتـــر از خـــودم مـــے ســوزد
فـــکر مــے کـنی
کســـے بـــه انـــدازه ے مـــن
دوســـتت خـــواهـــد داشـــت ...؟